مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

مطلع هر شعر تماشای توست...

درد دندون

سلام عشق مامان این روزا که حسابی شیطنت میکنی دیگه کمتر وقت میکنم بیام برات بنویسم چهاردست وپا ميري به همه جا سرک میکشی دنبالمون میای ، به کمک مبل وپشتي بلند میشی و خلاصه مدام باید مراقبت باشیم چند روزه که خیلی بیقراری میکنی همه میگن علائم دندون دراوردنته خدا کنه که همین باشه و به زودی اون مرواريداي خشکلو تو دهنت ببینیم .  
31 مرداد 1394

حروف صدادار

عزیز دلم سلام گل پسرم دیگه تو نشستن مهارت پیدا کردی و بدون تکیه ميشيني و چهار دست وپا ميري .امروز برای اولین بار حروف صدادار و چندبار تکرار کردی وقتی ناراحت میشدی می گفتی مامادادابا . فدات بشم چقدر شیرین میشی وقتی اینجوری ناراحت میشی. جدیدا خیلی حساس شدی نباید وسایل و ازت قايم کنیم یا چيزيو ازت بگیریم خیلی زود ناراحت میشی. امروز یه اتفاق خوب تو زندگی مامانی افتاد خداروشکر . مهديارم خیلی دوست دارم
14 مرداد 1394

مهدیار...

مهديار من عزیز دلم از دیروز یعنی پنج روز مونده به پایان هفت ماهگی شروع کردی به چهاردست وپا رفتن و نشستن. عزیزم فردا مراسم عروسی دایی هاديه و توهم قراره بري آتلیه. پسر گلم می دونی یه حرفایی تو دلمه که به هیچ کی نمی گم اما دلم میخواد تو بزرگ بشی وساعتا باهم  حرف بزنیم شاید اونوقت آروم بگیرم. عزیز مامان دیروز پیش دکترت بودیم خداروشکر گفت مشکلی نداری و سالمی. ایشالا که همیشه سالم و شاد باشی پسرم.
5 مرداد 1394
1